لایک؟
#پارت_۱
#بادیگارد_شیطون_من
های گایز
BADIGHARD_SHEYTON_ME
=کیم چانی ÷کیم چانیول
÷ چانی چکار کنم
=نگران نباش ی کاری میکنیم
های سلام من کیم چانی هستم ۱۸ سالمه برادرم کیم چانیول بادیگارد افراد مشهور و مهمه هفته دیگ دیگه عروسیش و برای عروسیش باید مرخصی بگیره ولی بهش مرخصی نمیدند اگر فرد مطمئنی را جای خودش ببره و اون کس مطمئن هم پیدا نمیکنیم اگر هم پیدا میکنیم توان اون همه کار و ندار
÷اگر کسیو پیدا نکنم...
بلند شدم و به سمت اتاق رفتم نگاهی به خودم انداختم با ی پارچه محکم دور سینه ام بستم که برجستگی کمتر بشه و لباس های برادرم و پوشیدم توش خیلی کوچیک بودم ، کلاهی سرم کردم موهام و جمع کردم و بردم زیر کلاه، با کرم پوستم و تیره تر کردم و با قیچی مژه هام و کوتاه تر کردم رفتم بیرون چانیول رو مبل نسته بود سرش و میون داستاش گرفته بود
=چانیول؟
سرش بلند کردم و برگشتم سمتم با دیدن من با اون قیافه و تیپ بلند شد و اومد سمتم
÷چکار کردی؟
=میخام جای تو برم سر کارت
از سر تا پام و نگاه کردم با دست به سینه هام اشاره کرد
÷اونا رو چطوری کوچیک کرده
=با پارچه بستم
و دوباره اومد بالا تا به صورتم رسید
÷مین هی،مژه هات..چکار کردی
=اشکال نداره
بازو هام و با دستش گرفت
÷چانی تو توان اون کار و نداری
=چرا میتونم
÷نه چانی تو نمیتونی اون کار برای تو سخته
لبخند مهربونی زدم و بغلش کردم
=داداشی،نترس من میتونم خودم میخام که انجامش بدم
÷ولی...
=هیییی گفتم که ،فردا با هم میریم تا به رئیستون من و معرفی کنی:)
از چهرش مشخص بود که تردید داره برای بردن من به اونجا
÷باش ولی شرط داره
=قبول
÷اونجا پر مرد و پسره ،بائو مراقب خودت باشی ،
۱ اگر بفهم که پسری دست بهت زده من میدونم و تو
۲ سعی کنی به خودت سخت نگیری و ........
=چشم
بوسه ای به گونم زد و بغلم کرد
÷ممنونم،جبران میکنم
پرش زمانی صبح
با چانیول پشت در ریاست ایستاده بودیم
نفس عمیقی کشیدم و وارد شدیم
مرد نسبتاً جوونی پشت میز بود و با دیدن ما با لبخند بلند شد و به سمت ما اومد
اول به چانیول و بعد به من دست داد از نفس های چانیول مطمئن بودم عصبانی
ولی برای لو نرفتن قزیع باید طبیعی رفتار میکردیم
رئیس:ب چانیول جان معرفی میکنی؟
÷خ..برادرم کیم...
داشت سوتی میدا که سریع با تغییر صدا گفتم
=جانی..کیم جانی به جای چانیول اومدم کار کنم (والا اسم دیگ به ذهنم نرسید:/ )
رئیس: خب چانیول جان شرایط و بش گفتی؟
÷بله
بعد کلی امضا و حرف و ... رئیس من و برد تو باشگاه
با دیدن پسرای هیکلی و کراش تو باشگاه آب دهنم و قورت دادم
رئیس:......
لایک؟
#بادیگارد_شیطون_من
های گایز
BADIGHARD_SHEYTON_ME
=کیم چانی ÷کیم چانیول
÷ چانی چکار کنم
=نگران نباش ی کاری میکنیم
های سلام من کیم چانی هستم ۱۸ سالمه برادرم کیم چانیول بادیگارد افراد مشهور و مهمه هفته دیگ دیگه عروسیش و برای عروسیش باید مرخصی بگیره ولی بهش مرخصی نمیدند اگر فرد مطمئنی را جای خودش ببره و اون کس مطمئن هم پیدا نمیکنیم اگر هم پیدا میکنیم توان اون همه کار و ندار
÷اگر کسیو پیدا نکنم...
بلند شدم و به سمت اتاق رفتم نگاهی به خودم انداختم با ی پارچه محکم دور سینه ام بستم که برجستگی کمتر بشه و لباس های برادرم و پوشیدم توش خیلی کوچیک بودم ، کلاهی سرم کردم موهام و جمع کردم و بردم زیر کلاه، با کرم پوستم و تیره تر کردم و با قیچی مژه هام و کوتاه تر کردم رفتم بیرون چانیول رو مبل نسته بود سرش و میون داستاش گرفته بود
=چانیول؟
سرش بلند کردم و برگشتم سمتم با دیدن من با اون قیافه و تیپ بلند شد و اومد سمتم
÷چکار کردی؟
=میخام جای تو برم سر کارت
از سر تا پام و نگاه کردم با دست به سینه هام اشاره کرد
÷اونا رو چطوری کوچیک کرده
=با پارچه بستم
و دوباره اومد بالا تا به صورتم رسید
÷مین هی،مژه هات..چکار کردی
=اشکال نداره
بازو هام و با دستش گرفت
÷چانی تو توان اون کار و نداری
=چرا میتونم
÷نه چانی تو نمیتونی اون کار برای تو سخته
لبخند مهربونی زدم و بغلش کردم
=داداشی،نترس من میتونم خودم میخام که انجامش بدم
÷ولی...
=هیییی گفتم که ،فردا با هم میریم تا به رئیستون من و معرفی کنی:)
از چهرش مشخص بود که تردید داره برای بردن من به اونجا
÷باش ولی شرط داره
=قبول
÷اونجا پر مرد و پسره ،بائو مراقب خودت باشی ،
۱ اگر بفهم که پسری دست بهت زده من میدونم و تو
۲ سعی کنی به خودت سخت نگیری و ........
=چشم
بوسه ای به گونم زد و بغلم کرد
÷ممنونم،جبران میکنم
پرش زمانی صبح
با چانیول پشت در ریاست ایستاده بودیم
نفس عمیقی کشیدم و وارد شدیم
مرد نسبتاً جوونی پشت میز بود و با دیدن ما با لبخند بلند شد و به سمت ما اومد
اول به چانیول و بعد به من دست داد از نفس های چانیول مطمئن بودم عصبانی
ولی برای لو نرفتن قزیع باید طبیعی رفتار میکردیم
رئیس:ب چانیول جان معرفی میکنی؟
÷خ..برادرم کیم...
داشت سوتی میدا که سریع با تغییر صدا گفتم
=جانی..کیم جانی به جای چانیول اومدم کار کنم (والا اسم دیگ به ذهنم نرسید:/ )
رئیس: خب چانیول جان شرایط و بش گفتی؟
÷بله
بعد کلی امضا و حرف و ... رئیس من و برد تو باشگاه
با دیدن پسرای هیکلی و کراش تو باشگاه آب دهنم و قورت دادم
رئیس:......
لایک؟
۱۱.۷k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.