دیگر ندیدمت

دیگر ندیدمت !
نه در باد و نه در فانوس
دیگر ندیدمت
نه بر پلک پروانه و نه در تخیل شبنم
دیگر ندیدمت !
نه در صبحی از پی شب
و نه در شبی از غروبِ همان روزِ بی‌ رویا
که فرداش آدیــــنه بود


#سید_علی_صالحی
دیدگاه ها (۳)

نازنینا، دوست یعنی انتخابیعنی از بنده سلام از تو جوابدوست یع...

بر بخار پنجره یک شب نوشتی عاشقم خون شد انگشتم به آجر حک کنم ...

چه کیفی دارد کسی باشدکه وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا می زن...

مرا خود با تو چیزی در میان هست وگرنه روی زیبا در جهان هست.....

یادت ،هر روز ،هر شب ،دلِ بیقرار و شیدای مرا ،در کوچه باغ های...

عاشقانه های شبنم

صفحه سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط