انتظارشانتظارم سیرکرد

انتظارش،انتظارم سیرکرد
آنکه میخواهدبیاید دیرکرد
تابه کى درانتظارش دیده بردردوختن؟
آمدن;
رفتن;
ندیدن;
سوختن…
ای که دستت میرسدبرزلف یار;درحضورش نام ماراهم بیار..الهم عجل لولیک الفرج.تعجیل درفرجش صلوات
دیدگاه ها (۴)

قسم به فیض شهادت، قسم به سرخی خون،به خیبر و نی، هور و جزیره ...

تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا - ولی من برای دیدنت بالا و پا...

کی می‌شود که پای به چشم بشر نهی؟ عمامه ی رسول خدا را به سر ن...

بجاي شیر ، تیر نوش کرده بود اصغرت و بعد تیر و تیغ و نیزه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط