توضیح دادنش برای بقیه سخت است اما تو گاهی عامدانه به سهم
توضیح دادنش برای بقیه سخت است اما تو گاهی عامدانه به سهم خودت از آن که دوست داری بسنده میکنی. سهمی اندک اما دلربا. گاهی یک تماشا، گاهی یک حرف ساده، گاهی یک تماس کوتاه دستت با پوست او، گاهی حتی یک عبور بی کلام و بی نظاره.
فکر میکنم برای ناکامان، تماشای کسی که دوست دارند خود شکلی از داشتن اوست. این را کسانی خوب بلدند که از دست داده اند، و بعد از دست رفتهاند. آدم هایی درجه دو، آن هایی که همیشه بازیگر نقش مکمل بودهاند. یا خواسته نشدهاند، یا نتوانستهاند - به جبری وسیع - بخواهند، یا خواستهاند و نرسیدهاند، یا لای پرهای سپید دلشان آنقدر زخم پنهان است که کبوتر علاقه برای همیشه از صرافت پریدن افتاده.
و این یعنی آدمی که گاه به احترام عطش یا نیاز تو گفته یا ناگفته اجازه میدهد در سهم کوچک خودت سرخوشانه برقصی، شمایلی از شفا را در بودن نامرئی خودش برای دوام تو پنهان کرده. شفایی نه برای عبورت از ملال و مصیبت، تنها برای طاقت آوردن و ادامه دادن...
فکر میکنم برای ناکامان، تماشای کسی که دوست دارند خود شکلی از داشتن اوست. این را کسانی خوب بلدند که از دست داده اند، و بعد از دست رفتهاند. آدم هایی درجه دو، آن هایی که همیشه بازیگر نقش مکمل بودهاند. یا خواسته نشدهاند، یا نتوانستهاند - به جبری وسیع - بخواهند، یا خواستهاند و نرسیدهاند، یا لای پرهای سپید دلشان آنقدر زخم پنهان است که کبوتر علاقه برای همیشه از صرافت پریدن افتاده.
و این یعنی آدمی که گاه به احترام عطش یا نیاز تو گفته یا ناگفته اجازه میدهد در سهم کوچک خودت سرخوشانه برقصی، شمایلی از شفا را در بودن نامرئی خودش برای دوام تو پنهان کرده. شفایی نه برای عبورت از ملال و مصیبت، تنها برای طاقت آوردن و ادامه دادن...
۲۱۵.۴k
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.