در من هزار حرف نگفته
در من هزار #حرف نگفته
هزار #درد نهفته
هزاران هزار #دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی #تشنه
در خشکسال #دشت پریشانند
در من #پرندگان #مهاجر
ترانههای #سفر را
در باغهای سوخته میخوانند
با من که در #بهار خزانم قصههای فراوانی ست
با من که #زخم های فراوانی
بر گردهام به #طعنه #دهان باز کردهاند
“اردلان سرفراز”
هزار #درد نهفته
هزاران هزار #دریا هر لحظه در تپیدن و طغیانند
در من هزار آهوی #تشنه
در خشکسال #دشت پریشانند
در من #پرندگان #مهاجر
ترانههای #سفر را
در باغهای سوخته میخوانند
با من که در #بهار خزانم قصههای فراوانی ست
با من که #زخم های فراوانی
بر گردهام به #طعنه #دهان باز کردهاند
“اردلان سرفراز”
۷.۲k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.