گاهی خودم هم نمیدانم چرا قلبم بیاختیار سمتت میرود چرا

گاهی خودم هم نمی‌دانم چرا قلبم بی‌اختیار سمتت می‌رود، چرا حتی وقتی همه چیز نامعلوم است، باز هم دلم آرام نمی‌گیرد. این حس، بی‌هیچ توضیحی سرشار از شور و شوق است؛ طوری که گاهی فراموش می‌کنم چه چیزی درست است و چه چیزی نه. حتی اگر راهی ندانم و حتی اگر نمی‌دانم به کجا می‌رسد، بودن با تو، در همان لحظه، واقعی‌ترین چیزی است که می‌شناسم. و شاید همین کافی باشد، که تنها بدانم چیزی هست که مرا این‌طور پر از زندگی می‌کند…
دیدگاه ها (۰)

اگر روبلاکس دارید آیدی بدید باهم بازی کنیم.آیدی خودم اینه Mo...

گاهی دلتنگی مثل باران می‌بارد،بی‌خبر، بی‌دعوت،و همه‌چیز را غ...

رفتن تو شبیه خاموش شدن چراغی بود در اتاقی بی‌پنجره.از همان ل...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط