دیشب ازغم فراق توافروخته بودم
دیشب ازغم فراق توافروخته بودم
گراشک نمیکرد مدد سوخته بودم ...
شایداگر کمی زودتر بهم رسیده بودیم ومن تمکن مالی
خوبی داشتم اوناچارنمیشدبرای داشتن ارامش وامنیت دیگری رابمن ترچیح دهد...
مبدانم این من بودم که خودخواه بودم اواز عقل پیروی کرد وامروزبامعشوقه اش در آرامش است ومن ازاحساس پیروی کردم وبعدازسالها رنج پاکباخته ای گرفتار درقفسم
که نمیدانم آخرین نفسهایم درکدام نیمه شب سیاهی به اتمام میرسد...
آخرین پست
سحرگاه یکشنبه
۱۴۰۲/۲/۳۰
خداحافظ آرزوهای بربادرفته
گراشک نمیکرد مدد سوخته بودم ...
شایداگر کمی زودتر بهم رسیده بودیم ومن تمکن مالی
خوبی داشتم اوناچارنمیشدبرای داشتن ارامش وامنیت دیگری رابمن ترچیح دهد...
مبدانم این من بودم که خودخواه بودم اواز عقل پیروی کرد وامروزبامعشوقه اش در آرامش است ومن ازاحساس پیروی کردم وبعدازسالها رنج پاکباخته ای گرفتار درقفسم
که نمیدانم آخرین نفسهایم درکدام نیمه شب سیاهی به اتمام میرسد...
آخرین پست
سحرگاه یکشنبه
۱۴۰۲/۲/۳۰
خداحافظ آرزوهای بربادرفته
۸۳۰
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.