به گردابی فرو افتاده ام پراز
به گردابی فرو افتاده ام پراز
مرگ 😔
به که گویم غمی را که راه نفسم را بسته ومرا آواره ترین مرد عاشق سرزمین های پراز وحشت ونامردمی کرده ،چگونه بگویم از روزگارم که نه شبهایش روشن از فروغ ماه وستاره ایست ونه آسمان روزهایش را پرواز پرنده ای دیدنی کرده...
نخواه که بدانی امیدمن ....
مرگ 😔
به که گویم غمی را که راه نفسم را بسته ومرا آواره ترین مرد عاشق سرزمین های پراز وحشت ونامردمی کرده ،چگونه بگویم از روزگارم که نه شبهایش روشن از فروغ ماه وستاره ایست ونه آسمان روزهایش را پرواز پرنده ای دیدنی کرده...
نخواه که بدانی امیدمن ....
۱.۴k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.