به خدا سوگند برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده بود
به خدا سوگند برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده بود و از من درخواست داشت يك من از گندم هاي بيت المال را به او ببخشم.... چون به گفته هاي او گوش دادم، پنداشت كه دين خود را به او واگذار مي كنم و از راه عادلانه خود دست برمي دارم. روزي آهني را گداخته به جسمش نزديك كردم...، چون بيمار از درد فرياد زد... به او گفتم... از حرارت آهني مي نالي كه انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخي مي خواني كه خداي جبارش با خشم خود آن را گداخته است».
در جای دیگر خطاب به مالک می گویند: « اي مالك! همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند. ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچكدام از ايشان زمين واگذار مكن و بگونه اي با ايشان رفتار كن كه قراردادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند».
#حکومت_امیرالمومنین
در جای دیگر خطاب به مالک می گویند: « اي مالك! همانا زمامداران را خواص و نزديكاني است كه خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند. ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچكدام از ايشان زمين واگذار مكن و بگونه اي با ايشان رفتار كن كه قراردادي به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند».
#حکومت_امیرالمومنین
۱.۸k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.