چیزی ندارم تا به استقبال شب های بلند بروم شب های بلند حر

چیزی ندارم تا به استقبال شب های بلند بروم. شب های بلند حرف ها را کوتاه می کنند و آدم کم می آورد در برابر این ساعت های ساکت و بهت زده ی روی دیوار. دیگر زل زدن به آسمان از پشت پنجره ی بخار گرفته هم کاری از پیش نمی برد. پاییز تمام ستاره هایش را جایی پنهان کرده که دست هیچ کدام از ما به آنها نمی رسد. شاید تنها کاری که می توانی بکنی این باشد که لبخند بزنی، نفسی از قلبت بکشی و بگذری. دستانت را از جیبت بیرون بیاوری و یک نفس عمیق بکشی. شاید یک سلام بتواند دل گرمت کند. آن هم در گیر و دار این فراموشی های واگیردار. گاهی تنها یک سلام می تواند شروع معجزه باشد.
#عشق #تنهایی
دیدگاه ها (۳)

#عشق #تنهایی

#عشق #تنهایی

#تنهایی #عشق

#love #عاشقانه #عشقولانه

سلام حضرتِ گره گشا مهدی جانزندگی هایمان فقط دست ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

#خانومها_بخوانند #زن_زیرک_اینگونه_نیست 😔چند وقته که همسرم پی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط