جغد کوچولوی من🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
part: 60
A
مهگل: چی فاز غم برداشتی دیانا خانم نخواستت
دیانا: اگه خودتو وسط نمینداختی شاید الان مال اون شده بودم« با بغض»
مهگل: اون عشقش فقط به تو یه هوسه
محراب: ببین خانم محمدی حرف دهنتو باید بفهمی ساکت باش سکوت کن
- ساکت باشین در مورد مهگل اینجور صحبت نکنین
نیکا: وای داداش غیرتی باش اینطوری سر خواهرتم غیرتی میشی البته چه عرض کنم من دیگه نه خواهرتم نه دیگه داداش منی تموم شد رابطه ما
- ببین شما رفیقم باشی خواهرم باشی عشقمو به شما میفروشم این خانمی که میبینین زن منه زندگی منه
دیانا: ولی تا دیروز....
محراب: آبجی
دیانا افتاد
نیکا: یه دکتری چیزی بیارین« باداد»
پرستار اومد دیانا رو برد
من نمیدونم اینا همش یه نقشه هست یا واقعیت
محراب: این زن تو یا هر خر دیگهای هستو ببر بیرون همین الان
مهگل: چی میگی برای خودت خر خودتی بیشعور الاغ
- ببین مهگل زن منی زندگی منی ولی اجازه اینو نداری به رفیقم بیاحترامی کنی
نیکا: کاشکی اینطور پشت رفیقاتو میگرفتی پشت خواهرتو پشت معشوقتم میگرفتی
- خواهرم این احترام برات گذاشتم دیگه پررو نشو الان معشوقم کنار من وایساده
نیکا: خجالت نمیکشی از خودت کسی که عاشقته داره جون میده به خاطر تو
میخواستم حرفی بزنم که دکتر اومد
نیکا: دکتر چه اتفاقی افتاد
دکتر: ببینید خانوم رحیمی به پاشون که آسیبی وارد شد باعث شکستگی بود و الانم که افتاد شوک بهشون وارد شد اونم شوک عصبی از هرچی استرس و اینا هسته دور باشه
- الان حالشون خوبه
نیکا: خودتو زدی به خری یعنی چی حالش خوبه دکتر داره میگه شوک عصبی بهش وارد شده باید از استرس و اینا دور بمونه بعد تو داری میپرسی حالش خوبه دکتر از این واضحتر بگه که شوک عصبی بهش وارد شده حالش بده
مهگل: الان میتونیم بریم ببینیمش
دکتر: بله فقط یه نفر
مهگل: خوب اول من میرم
- منم میام
مهگل: عزیزم دکتر داره میگه یه نفر
- آقای دکتر منم به عنوان همسر این خانم میام
دکتر: اوکی مشکلی نیست فقط سریع تمومش کنید
رفتیم توی اتاق
part: 60
A
مهگل: چی فاز غم برداشتی دیانا خانم نخواستت
دیانا: اگه خودتو وسط نمینداختی شاید الان مال اون شده بودم« با بغض»
مهگل: اون عشقش فقط به تو یه هوسه
محراب: ببین خانم محمدی حرف دهنتو باید بفهمی ساکت باش سکوت کن
- ساکت باشین در مورد مهگل اینجور صحبت نکنین
نیکا: وای داداش غیرتی باش اینطوری سر خواهرتم غیرتی میشی البته چه عرض کنم من دیگه نه خواهرتم نه دیگه داداش منی تموم شد رابطه ما
- ببین شما رفیقم باشی خواهرم باشی عشقمو به شما میفروشم این خانمی که میبینین زن منه زندگی منه
دیانا: ولی تا دیروز....
محراب: آبجی
دیانا افتاد
نیکا: یه دکتری چیزی بیارین« باداد»
پرستار اومد دیانا رو برد
من نمیدونم اینا همش یه نقشه هست یا واقعیت
محراب: این زن تو یا هر خر دیگهای هستو ببر بیرون همین الان
مهگل: چی میگی برای خودت خر خودتی بیشعور الاغ
- ببین مهگل زن منی زندگی منی ولی اجازه اینو نداری به رفیقم بیاحترامی کنی
نیکا: کاشکی اینطور پشت رفیقاتو میگرفتی پشت خواهرتو پشت معشوقتم میگرفتی
- خواهرم این احترام برات گذاشتم دیگه پررو نشو الان معشوقم کنار من وایساده
نیکا: خجالت نمیکشی از خودت کسی که عاشقته داره جون میده به خاطر تو
میخواستم حرفی بزنم که دکتر اومد
نیکا: دکتر چه اتفاقی افتاد
دکتر: ببینید خانوم رحیمی به پاشون که آسیبی وارد شد باعث شکستگی بود و الانم که افتاد شوک بهشون وارد شد اونم شوک عصبی از هرچی استرس و اینا هسته دور باشه
- الان حالشون خوبه
نیکا: خودتو زدی به خری یعنی چی حالش خوبه دکتر داره میگه شوک عصبی بهش وارد شده باید از استرس و اینا دور بمونه بعد تو داری میپرسی حالش خوبه دکتر از این واضحتر بگه که شوک عصبی بهش وارد شده حالش بده
مهگل: الان میتونیم بریم ببینیمش
دکتر: بله فقط یه نفر
مهگل: خوب اول من میرم
- منم میام
مهگل: عزیزم دکتر داره میگه یه نفر
- آقای دکتر منم به عنوان همسر این خانم میام
دکتر: اوکی مشکلی نیست فقط سریع تمومش کنید
رفتیم توی اتاق
۶.۵k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.