او را پدر معنوی مداحی می نامند
.
علی آهی بعد از پیروزی انقلاب، فعالیتهای مختلفی داشت که حضور در جبهههای جنگ تحمیلی و شرکت در کمیته انقلاب اسلامی تا سطح فرماندهی استان از جمله اونها محسوب میشد.
مرحوم آهی در تمام مسئولیتهاش سعی داشت که عدالت رو مد نظر قرار بده. به عنوان نمونه، مطالعه این خاطره از کتاب «پرچمدار ستایشگری» خالی از لطف نیست:
سال 1359 چند تن از پاسداران کمیته از سد لار به سمت پیست اسکی آبعلی در حال حرکت بودند. حوالی منطقه «آهک دره» به یک دستگاه خودروی پیکان مشکوک شدند و پس از بازرسی، یک بطری مشروب الکلی از داخل خودرو کشف کردند. آنها در این بررسی، 4 نفر را دستگیر کرده و به کمیته آوردند. قرار شد متهمان، عصر روز جمعه در بازداشتگاه بمانند تا روز شنبه به کار آنها رسیدگی شود. روز شنبه پس از بازجویی از آنها، 3 نفرشان به شرب خمر اعتراف و دیگری انکار کرد. موضوع را با حاج آقا آهی در میان گذاشتند. او شخصا رسیدگی به پرونده را بر عهده گرفت و از متهمان بازجویی کرد. در آن بازجویی نیز، آن یک نفر گفت که مشروب نخورده است. 3 رفیق او هم تأیید کردند که آن مرد، مشروب نخورده و فقط 3 نفر دیگر شرب خمر کردهاند.
حاج آقا از او پرسید: «شغل شما چیست؟» جوان پاسخ داد: «شاگرد کفاشم.» حاج آقا مجدداً پرسید: «چقدر حقوق میگیری؟» او گفت: «روزی 100 تومان.» حاج آقا به جوان گفت: «من باید دیروز به کار تو رسیدگی میکردم، اما به واسط مشغله کاری زیاد منطقه نتوانستم. شما باید دیشب آزاد میشدی و چون امروز از کار بیکار شدی، دادن یکصد تومان مزد امروز شما به عهده من است.»
آهی، یکصد تومان از جیب خودش به او داد. 20 تومان هم به آن کارگر کفاش کرایه ماشین که به تهران برگردد.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#حاج_علی_آهی #فرمانده
#عدالت #انقلاب #ایران #ایرانی #مداح
علی آهی بعد از پیروزی انقلاب، فعالیتهای مختلفی داشت که حضور در جبهههای جنگ تحمیلی و شرکت در کمیته انقلاب اسلامی تا سطح فرماندهی استان از جمله اونها محسوب میشد.
مرحوم آهی در تمام مسئولیتهاش سعی داشت که عدالت رو مد نظر قرار بده. به عنوان نمونه، مطالعه این خاطره از کتاب «پرچمدار ستایشگری» خالی از لطف نیست:
سال 1359 چند تن از پاسداران کمیته از سد لار به سمت پیست اسکی آبعلی در حال حرکت بودند. حوالی منطقه «آهک دره» به یک دستگاه خودروی پیکان مشکوک شدند و پس از بازرسی، یک بطری مشروب الکلی از داخل خودرو کشف کردند. آنها در این بررسی، 4 نفر را دستگیر کرده و به کمیته آوردند. قرار شد متهمان، عصر روز جمعه در بازداشتگاه بمانند تا روز شنبه به کار آنها رسیدگی شود. روز شنبه پس از بازجویی از آنها، 3 نفرشان به شرب خمر اعتراف و دیگری انکار کرد. موضوع را با حاج آقا آهی در میان گذاشتند. او شخصا رسیدگی به پرونده را بر عهده گرفت و از متهمان بازجویی کرد. در آن بازجویی نیز، آن یک نفر گفت که مشروب نخورده است. 3 رفیق او هم تأیید کردند که آن مرد، مشروب نخورده و فقط 3 نفر دیگر شرب خمر کردهاند.
حاج آقا از او پرسید: «شغل شما چیست؟» جوان پاسخ داد: «شاگرد کفاشم.» حاج آقا مجدداً پرسید: «چقدر حقوق میگیری؟» او گفت: «روزی 100 تومان.» حاج آقا به جوان گفت: «من باید دیروز به کار تو رسیدگی میکردم، اما به واسط مشغله کاری زیاد منطقه نتوانستم. شما باید دیشب آزاد میشدی و چون امروز از کار بیکار شدی، دادن یکصد تومان مزد امروز شما به عهده من است.»
آهی، یکصد تومان از جیب خودش به او داد. 20 تومان هم به آن کارگر کفاش کرایه ماشین که به تهران برگردد.
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#حاج_علی_آهی #فرمانده
#عدالت #انقلاب #ایران #ایرانی #مداح
۶.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.