مستند سازی که به دوربین جان بخشید
.
روایت کردن از کسی که خودش راویه انسانهای بزرگ دفاع مقدس بوده، آسون نیست. سید مرتضی آوینی با اون صدای گرم و جذابش، روایتِ فتح می کرد. فتح قله های جنگ و انسانیت. پس بهتره برای روایت زندگیش هم به سراغ خودش بریم.
"تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم، خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم."
شهید و تظاهر به روشنفکری؟ مرتضی از کدام راه حرف می زند؟ "من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام، موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام"
مرتضی به سالهای پیش از انقلاب اشاره میکند. یعنی دورانی که به اسم کامران (اسم دیگرش) شناخته میشد. کامران آوینی در دانشگاه تهران، معماری میخوند و به ادبیات هم علاقه داشت. البته چه قدر بین کامران و مرتضی فاصله بود.
"سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد".
انقلاب به ثمر نشست. انقلاب موجی بود که دست انسانهای بیقرار، مانند آوینی را گرفت و به ساحل آرامش و یقین رسوند. "اما بعد خوشبختانه زندگی، مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود"
مرتضی از فضای سرد پیش از انقلاب به ساحلی گرم رسیده بود. این گرما، از آتش زدن تمام نوشته های پیش از انقلابش که خود، با عنوان "حدیث نفس" ازشون یاد می کنه حاصل می شد. ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه مشغول ساخت مستندی بود که انفجار مین باقی مونده از جنگ، او رو به آرزوش رسوند و به دیدار معبود فرستاد.
"باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت"
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#سید_مرتضی_آوینی #مرتضی_آوینی
#کارگردان #مستند #ایران #ایرانی #مستندساز
روایت کردن از کسی که خودش راویه انسانهای بزرگ دفاع مقدس بوده، آسون نیست. سید مرتضی آوینی با اون صدای گرم و جذابش، روایتِ فتح می کرد. فتح قله های جنگ و انسانیت. پس بهتره برای روایت زندگیش هم به سراغ خودش بریم.
"تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم، خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم."
شهید و تظاهر به روشنفکری؟ مرتضی از کدام راه حرف می زند؟ "من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام، موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام"
مرتضی به سالهای پیش از انقلاب اشاره میکند. یعنی دورانی که به اسم کامران (اسم دیگرش) شناخته میشد. کامران آوینی در دانشگاه تهران، معماری میخوند و به ادبیات هم علاقه داشت. البته چه قدر بین کامران و مرتضی فاصله بود.
"سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تکساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد".
انقلاب به ثمر نشست. انقلاب موجی بود که دست انسانهای بیقرار، مانند آوینی را گرفت و به ساحل آرامش و یقین رسوند. "اما بعد خوشبختانه زندگی، مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود"
مرتضی از فضای سرد پیش از انقلاب به ساحلی گرم رسیده بود. این گرما، از آتش زدن تمام نوشته های پیش از انقلابش که خود، با عنوان "حدیث نفس" ازشون یاد می کنه حاصل می شد. ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه مشغول ساخت مستندی بود که انفجار مین باقی مونده از جنگ، او رو به آرزوش رسوند و به دیدار معبود فرستاد.
"باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت"
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
#فرزند_ایران #مفاخر
#سید_مرتضی_آوینی #مرتضی_آوینی
#کارگردان #مستند #ایران #ایرانی #مستندساز
۶۷.۱k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.