جاده های مه گرفته
مرا در جنگل تاریک گیسوانت، تنها رهایم نکن!
در عمق درّه های مه آلود ذهنت! فریاد جراحتم را بشنو!
در پیچ و خم های ابروانت راه نشانم ده!
بگذار در سایه سارِ مژگانت دمی بیاسایم.
از باغ چشم هایت، انگور سیاهی خواهم چید،
تا شرابی بسازم، برای خِس خِس نَفَس های آخرم.
#مه_آلود
در عمق درّه های مه آلود ذهنت! فریاد جراحتم را بشنو!
در پیچ و خم های ابروانت راه نشانم ده!
بگذار در سایه سارِ مژگانت دمی بیاسایم.
از باغ چشم هایت، انگور سیاهی خواهم چید،
تا شرابی بسازم، برای خِس خِس نَفَس های آخرم.
#مه_آلود
۳۶.۵k
۰۹ تیر ۱۴۰۳