آرام باش عزیز من
آرام باش عزیز من
آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ،
برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم ،
چشمهایمان را میبندیم ،
همهجا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالؤ آفتاب را میبینیم
زیر بوتهای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود .
آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ،
برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم ،
چشمهایمان را میبندیم ،
همهجا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالؤ آفتاب را میبینیم
زیر بوتهای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری،
طالع میشود .
۴.۰k
۲۸ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.