به تیر غمزه صیدش رد


به تیر غمزه صیدش ڪرد
چشمـ آن ڪمان ابرو...

دیدگاه ها (۴۰)

پاییز ای فصلِ برگ‌ریز ای همچو مرگخوب و رهاننده و عزیز گویم ا...

‌از ارتفاع میترسمـدستانمـ را بگیرتا بدونِ ترس به ارتفاع دوست...

‌هرگز نمی شود که تو را دید و بعد از آنجایی نفس کشیدبه جز در ...

به مژڪَان میزند بر دل، هزاران تیر با هر ناز..... ...

میگردی ببین عروض ها و قافیه ان جا بین ایهام و شک و گمان ها ...

امشب از دولت می دفع ملالی کردیماین هم از عمر شبی بود که حالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط