دس بندازی دهن موری رو جر بدی که باعپ این همه دردسر مال سو

دس بندازی دهن موری رو جر بدی که باعپ این همه دردسر مال سوکوکو فنا شد

(موری میترسید همون تور که خودش جای رئیس قبلی رو گرفته دازای هم همین طوری جاشو بگیره برای همین دازای رو از مافیا بیرون کرد و همون شب دازای بدون هیچ خدافظی رفت و چویا بچم از دازای متنفر شد اخی🥲)
دیدگاه ها (۲۱)

اتماد نکنید به رفیقتون

عیجان

ازت متنفرم اوساموپارت فعکنم ۹چویا:تو....تو میخوای به اون مهم...

SENARIO :: SOKUKU :: PART :: 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط