فکر نمیکردم روزی به این درد دچار بشم…
فکر نمیکردم روزی به این درد دچار بشم…
دردی که نمیدونم چقدر عاشقم، یا چقدر تنفر وجودمو پر کرده؛
چقدر با خاطرات انسانی میخندم و حس میکنم اطرافِ قلبم پر از شکوفههای کوچیکِ صورتی شده...
و چقدر با یادآوریِ نیمی دیگه از خاطراتم تنفر و لکههای سیاه روی پوسته قلبم حس میکنم!
و این شاید بزرگ ترین تناقض روحیِ تمام زندگیم باشه!
#اَندَکیمَن
¹⁴⁰¹/⁹/⁴
دردی که نمیدونم چقدر عاشقم، یا چقدر تنفر وجودمو پر کرده؛
چقدر با خاطرات انسانی میخندم و حس میکنم اطرافِ قلبم پر از شکوفههای کوچیکِ صورتی شده...
و چقدر با یادآوریِ نیمی دیگه از خاطراتم تنفر و لکههای سیاه روی پوسته قلبم حس میکنم!
و این شاید بزرگ ترین تناقض روحیِ تمام زندگیم باشه!
#اَندَکیمَن
¹⁴⁰¹/⁹/⁴
۲۷.۳k
۰۴ آذر ۱۴۰۱