درنهایت من همانم همان نخستین
درنهایت من همانم همان نخستین
شاید برای تو اولین نبودم ولی تو برای من اتمام این قصه عریض و طویل بودی
حال من ایستاده ام ، در ابد ...
ابدی که سرانجام من است
اینجا
در این سرزمین دور و روشن در این پهنای دور از اجسام دور از تمام معنی ها من ایستاده ام با حجمی از اندوه که سینه ام را میشکافت ..
اندوهی شیرین مرا از اغما بیدار کرد
من در نهایت ایستاده ام در این دور ....
جانم
فکرم
تمام بودنم
تویی؛تو ...
شاید برای تو اولین نبودم ولی تو برای من اتمام این قصه عریض و طویل بودی
حال من ایستاده ام ، در ابد ...
ابدی که سرانجام من است
اینجا
در این سرزمین دور و روشن در این پهنای دور از اجسام دور از تمام معنی ها من ایستاده ام با حجمی از اندوه که سینه ام را میشکافت ..
اندوهی شیرین مرا از اغما بیدار کرد
من در نهایت ایستاده ام در این دور ....
جانم
فکرم
تمام بودنم
تویی؛تو ...
۱.۱k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.