گاهی آدم میان هیاهوی زندگی خیال میکند تنهاست
*𓂃.•🕯●❥*🌼❀𓂃
*✍🏻گاهی آدم میان هیاهوی زندگی، خیال میکند تنهاست؛*
اما حقیقت مثل *نوری* پنهان در پشت پردهٔ روزمرگی، آرام آرام خودش را نشان میدهد.
فهمیدم که تو همیشه بودی…
در همان لحظههایی که من از ضعفهای خودم فرار میکردم،
تو ایستاده بودی پشت ثانیههایم
و مثل رودخانهای خاموش، زندگی را دوباره در روحم جاری میکردی.
*"خدایا"…*
مرسی برای وقتهایی که حضور تو را نفهمیدم
اما تو حضورت را از من نگرفتی.
*وقتی دلم شکست و فکر کردم که هیچ پناهی نیست،*
تو شکستگیام را در آغوش گرفتی
و تکهتکهٔ روحم را دوباره کنار هم نشاندی.
برای آن ثانیههایی که بغضم سنگین بود
*و تو آرامشی از جنس آسمان در قلبم ریختی…*
برای زمانی که من از خودم خسته شده بودم
ولی تو از من خسته نشدی؛
*همیشه ماندی، همیشه شنیدی، همیشه نگه داشتی.*
انگار تو با صبوریات به من یاد دادی
*گاهی بزرگترین معجزه این است،*
که کسی در سکوت،
در عمق فاصلهها،
در پشت تمام ندیدنها
*"دوستت داشته باشد"...𓂃.•⚡️●❥🤍ᥫ᭡*
🍁
💖
═══✿══════✿═══
─┅═ঊঈ [🌸❤️🌸]ঊঈ═┅─
*✍🏻گاهی آدم میان هیاهوی زندگی، خیال میکند تنهاست؛*
اما حقیقت مثل *نوری* پنهان در پشت پردهٔ روزمرگی، آرام آرام خودش را نشان میدهد.
فهمیدم که تو همیشه بودی…
در همان لحظههایی که من از ضعفهای خودم فرار میکردم،
تو ایستاده بودی پشت ثانیههایم
و مثل رودخانهای خاموش، زندگی را دوباره در روحم جاری میکردی.
*"خدایا"…*
مرسی برای وقتهایی که حضور تو را نفهمیدم
اما تو حضورت را از من نگرفتی.
*وقتی دلم شکست و فکر کردم که هیچ پناهی نیست،*
تو شکستگیام را در آغوش گرفتی
و تکهتکهٔ روحم را دوباره کنار هم نشاندی.
برای آن ثانیههایی که بغضم سنگین بود
*و تو آرامشی از جنس آسمان در قلبم ریختی…*
برای زمانی که من از خودم خسته شده بودم
ولی تو از من خسته نشدی؛
*همیشه ماندی، همیشه شنیدی، همیشه نگه داشتی.*
انگار تو با صبوریات به من یاد دادی
*گاهی بزرگترین معجزه این است،*
که کسی در سکوت،
در عمق فاصلهها،
در پشت تمام ندیدنها
*"دوستت داشته باشد"...𓂃.•⚡️●❥🤍ᥫ᭡*
🍁
💖
═══✿══════✿═══
─┅═ঊঈ [🌸❤️🌸]ঊঈ═┅─
- ۴۳۲
- ۱۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط