روزی در سال پسربچهای ساله از اردبیل خودش را با

روزی در سال ۱۳۶۲، پسربچه‌ای ۱۳ ساله از اردبیل، خودش را با سختی به ساختمان ریاست‌جمهوری رساند تا آقای خامنه‌ای را ببیند.
وقتی حضرت آقا با مهربانی صدایش زدند، پسر بغضش ترکید و گفت:
«آقاجان! خواهش می‌کنم به روحانی‌ها بگویید دیگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند...
حضرت قاسم هم ۱۳ ساله بود و به میدان رفت، اما من را برای جبهه نمی‌فرستند!» 💔
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»ش.هید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد.

حضرت‌آقا شه.ید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»

حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شه.ید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جب.هه برسان» و...
دیدگاه ها (۰)

«شاید خدا می‌خواهد از دل غزه بپرسد:وقتی کودکان ایستاده‌اند،س...

بارش نے ہم پر ظلم کر دیا 😭 خدارا ہماری مدد کریں 😭🙏 Pray 🙏 fo...

🗯روزی در سال ۱۳۶۲، پسربچه‌ای ۱۳ ساله از اردبیل، خودش را با س...

🗯روزی در سال ۱۳۶۲، پسربچه‌ای ۱۳ ساله از اردبیل، خودش را با س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط