عاشقانه های شبنم
دل ز شوق گریه ای مستانه می سوزد مرا
عاقلان ! رحمی که این دیوانه می سوزد مرا
آتش دوزخ نسوزاند دل بـی درد مرا
ساقی مجلس به یک پیمانه می سوزد مرا
عاقلان را مرگ مجنون بی تفاوت بود لیک
قصه گو، با نقل آن افسانه می سوزد مرا
شمع من سرگرم شوق سوختن باشد چنانک
دود رنگ ار شد پر پروانه می سوزد مرا
خار خشکم،شاخ بی برگم، نمی دانم ولی
خویش می سوزد مرا، بیگانه می سوزد مرا
عاقلان ! رحمی که این دیوانه می سوزد مرا
آتش دوزخ نسوزاند دل بـی درد مرا
ساقی مجلس به یک پیمانه می سوزد مرا
عاقلان را مرگ مجنون بی تفاوت بود لیک
قصه گو، با نقل آن افسانه می سوزد مرا
شمع من سرگرم شوق سوختن باشد چنانک
دود رنگ ار شد پر پروانه می سوزد مرا
خار خشکم،شاخ بی برگم، نمی دانم ولی
خویش می سوزد مرا، بیگانه می سوزد مرا
۱۰.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲