تنها یک برگ مانده بود

تنها یک برگ مانده بود
درخت گفت: منتظرت میمونم
برگ گفت: تا بهار خداحافظ
بهار شد ولی درخت میان ان همه برگ دوستش را فراموش کرد
همه ما فراموش خواهی شد
یه روزی همه مارا فراموش میکنند
دیدگاه ها (۵)

استوری های ته ته

قهوه اش رو تموم کرد و گفت: یه روزی خاک قدر بارونو میدونهولی ...

شاید! به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ شود فرصت های از...

خداحافظی ممکن ترین غیر ممکن است. چون هیچوقت دلت نمی خواهد به...

پارت پنجم:داستان از دیدگاه یونگی: با جیمین در زیر شیروانی خو...

پارت ۹(داخل دفتر مدیر علامت مدیر=&)علامت ها:دینا=* ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط