ویران؛
ویران؛
آنجاست که میفهمی"دلتنگی"
چه دماری از روزگارت در آورده است...
که حتی خود را نیز فراموش کرده ای...
بزرگترین عذاب همین"خاطره های
بی انصاف"میباشند...
که حتی با یک بوی"عطر"
تورا چنان میکوبد...
در خود میشکند که خسته ات میکند...
دلتنگی تاوان تمام همین
دل بستن هاست...
کاش میشد دل را جا گذاشت و رفت...
کاش... میشد که"رفت"...
"رفت"...
.
آنجاست که میفهمی"دلتنگی"
چه دماری از روزگارت در آورده است...
که حتی خود را نیز فراموش کرده ای...
بزرگترین عذاب همین"خاطره های
بی انصاف"میباشند...
که حتی با یک بوی"عطر"
تورا چنان میکوبد...
در خود میشکند که خسته ات میکند...
دلتنگی تاوان تمام همین
دل بستن هاست...
کاش میشد دل را جا گذاشت و رفت...
کاش... میشد که"رفت"...
"رفت"...
.
۸.۰k
۲۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.