تمآم عشق من

تمآم عشق مـــــن
سه پآرتی jk
p.3


جونگکوک: من واقن پشیمون نیستم...
واقن پشیمون نیستم که خفت کردم
خفه شدنت صدای موردعلاقمه...
ولی اون موقع من پشیمون نبودم...
چون فکر میکردم گناه کردم
ولی خیانت تو گناهش بیشتر بود!

تک بوسه ای روی لباس دخترونه ای گذاشت

جونگکوک: وای بوی عطرش...
هنوز بوی عطرشو میده
اون همونه....

نیازمند یک آغوش گرم و احساسی بود

سعی میکرد آرامششو حفظ کنه
ولی دیگه خسته شده بود

جونگکوک: تو باید توی قلب من میموندی چرا رفتی؟
میخواستی راحت بزارم بری؟
از همون اول واسه هم ساخته شده بودیم
جوری که توی روز مرگت و اخرین لحظات پیشت بودم
خودم کشتمت
توی بغل خودم مردی
و
بخاطر من مردی....

سیگارشو انداخت دور
برگشت توی هال و نگاهی به خونه انداخت
صدای خنده ها خاموش بودن
بوی دستپختش دیگه نمیومد
تاریک تاریک بود

شروع کرد به جمع و جور کردن خونه
نه برای یک شروع جدید
برای یک زندگی توی بهشت!

هی آخرین ستاره شدی خاموش....


"براساس نوشته آخرین ستاره"
___________________________________-
پآیآن.... .
اَز جِکسـ ـو... .