تمآم عشق من
تمآم عشق مـــن
سه پآرتی jk
p.1
فقط برای یک لحظه کوتاهی چشم هاشو بست و بهش فکر میکرد
تمام اون خاطرات
دعواها
بغل ها
توی ذهنش مرور شد
آروم موهاشو داد عقب
جونگکوک: خیلی وقته که نیومدی خونه...
پریشون و خسته رفت توی آشپزخونه
سخت بود که با خوردن قهوه red eye خودشو هندل کنه
داشت قهوه رو پیدا میکرد
یه قاشق غذاخوری توی مکاپات ریخت و منتظر شد تا دم بکشه
توی اون لحظه بوی قهوه همه جارو برداشته بود
جونگکوک: اینقدر بهت فکر میکنم تا بمیرم
قهوه آماده شده بود
با خستگی رفت سمت مبل و نشست و شروع کرد به خوردن قهوه
فقط یه موزیک کلاسیک کم بود براش!
________________________________-
ادامه دارد.... .
سه پآرتی jk
p.1
فقط برای یک لحظه کوتاهی چشم هاشو بست و بهش فکر میکرد
تمام اون خاطرات
دعواها
بغل ها
توی ذهنش مرور شد
آروم موهاشو داد عقب
جونگکوک: خیلی وقته که نیومدی خونه...
پریشون و خسته رفت توی آشپزخونه
سخت بود که با خوردن قهوه red eye خودشو هندل کنه
داشت قهوه رو پیدا میکرد
یه قاشق غذاخوری توی مکاپات ریخت و منتظر شد تا دم بکشه
توی اون لحظه بوی قهوه همه جارو برداشته بود
جونگکوک: اینقدر بهت فکر میکنم تا بمیرم
قهوه آماده شده بود
با خستگی رفت سمت مبل و نشست و شروع کرد به خوردن قهوه
فقط یه موزیک کلاسیک کم بود براش!
________________________________-
ادامه دارد.... .
- ۱.۵k
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط