باورم نمیشه یه زمانی، یه زمانِ خیلی طولانی و دوری، یه آدم
باورم نمیشه یه زمانی، یه زمانِ خیلی طولانی و دوری، یه آدمی رو خیلی دوست داشتم. خیلی دوست داشتم ،بیشتر از تموم جونم، بیشتر از همهی بود و نبودم. باورم نمیشه که اون من بودم و اون حجم از عشق توی من جا شده بود .
احساس میکنم دیگه هیچوقت چنین تصویری از خودم نمیبینم .
احساس میکنم دیگه هیچوقت چنین تصویری از خودم نمیبینم .
۱۷.۶k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲