دستخط | چشمانم
#دستخط | چشمانم
حرف هایم نه،اما انگار صدایم تمام شده بود..کلمه هایم را با سکوت فریاد می زدم...
با رقص پر پیچ خم موهایم که باد آنها را به بازی گرفته بود..بانگاهم..چشمانم پر از سخن بود..پر از تمنا..تلخندهایم عشق را،رنج را فریاد میزدند ، افسوس که عشق را زبان سخن نبود .
میخواستم فریاد بزنم،شهر را به آشوب بکشم اما انگار صدایم تمام شده بود:)..
💙💔
حرف هایم نه،اما انگار صدایم تمام شده بود..کلمه هایم را با سکوت فریاد می زدم...
با رقص پر پیچ خم موهایم که باد آنها را به بازی گرفته بود..بانگاهم..چشمانم پر از سخن بود..پر از تمنا..تلخندهایم عشق را،رنج را فریاد میزدند ، افسوس که عشق را زبان سخن نبود .
میخواستم فریاد بزنم،شهر را به آشوب بکشم اما انگار صدایم تمام شده بود:)..
💙💔
۲.۷k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲