رابطه ی انسانی سالم ، پیش نیازهای ساده اما معمولا مراعات
رابطهی انسانی سالم ، پیشنیازهای ساده اما معمولا مراعات نشدهای دارد.
پذیرش خود و دیگری ، چنان که واقعیت داریم.
پرهیز از آغشتن واقعیات با ایدهالها و رویاها.
پنهاننکردن رنجشها و بدل نکردن دانههای ریز برف دلخوری به بهمن مهیب خشم.
از خواستنهای خود، قوانین نساختن و به دیگری تحمیل نکردن.
ما، غالبا سلاطین خلق رنج توامان خود و آدمهای مجاوریم.
روابط ما نه الزاما روابط عاطفی بلکه معمولا به دوسویه فرسایشی و ناخوشایند باجگیری و باجدهی بدل میشود، موازنهای منفی برای دو انسان ناخوشحال.
تا چشمم میبیند، قبیلهای از گیاهان مسمومیم که بیش از جاذبه دوستی، هراس تنهایی و ترس از با خویش ماندن است که ما را کنار هم نگه داشته.
آموختهام کسی را نمیتوان تغییر دائمی مثبت داد.
و اموختهام انسان در پنهانکردن خواستههای راستین خود زیر نقابهای مجلل پوچ بسیار ماهر است.
با این همه، این را هم آموختهام که وقت برای مهربانی کم است، و برای جنون و خشم و خودخوری بسیار.
و این را نیز یاد گرفتهام که به تاریکیهای درونم احترام بگذارم و مهارشان کنم تا حریم کسی را زخم نزنند.
بله، من فرزند نور و روشنایی هستم، نه چندان سپید و نه چندان سیاه.
خوشبختی، شاید شبها به شکل آرامش آدمی است که در آینه نگاه میکند، و از خودش بیزار نیست، و مطمئن است کیفیت لبخندهایی که ساخته از زخمهایی که زده بیشتر است ...
پذیرش خود و دیگری ، چنان که واقعیت داریم.
پرهیز از آغشتن واقعیات با ایدهالها و رویاها.
پنهاننکردن رنجشها و بدل نکردن دانههای ریز برف دلخوری به بهمن مهیب خشم.
از خواستنهای خود، قوانین نساختن و به دیگری تحمیل نکردن.
ما، غالبا سلاطین خلق رنج توامان خود و آدمهای مجاوریم.
روابط ما نه الزاما روابط عاطفی بلکه معمولا به دوسویه فرسایشی و ناخوشایند باجگیری و باجدهی بدل میشود، موازنهای منفی برای دو انسان ناخوشحال.
تا چشمم میبیند، قبیلهای از گیاهان مسمومیم که بیش از جاذبه دوستی، هراس تنهایی و ترس از با خویش ماندن است که ما را کنار هم نگه داشته.
آموختهام کسی را نمیتوان تغییر دائمی مثبت داد.
و اموختهام انسان در پنهانکردن خواستههای راستین خود زیر نقابهای مجلل پوچ بسیار ماهر است.
با این همه، این را هم آموختهام که وقت برای مهربانی کم است، و برای جنون و خشم و خودخوری بسیار.
و این را نیز یاد گرفتهام که به تاریکیهای درونم احترام بگذارم و مهارشان کنم تا حریم کسی را زخم نزنند.
بله، من فرزند نور و روشنایی هستم، نه چندان سپید و نه چندان سیاه.
خوشبختی، شاید شبها به شکل آرامش آدمی است که در آینه نگاه میکند، و از خودش بیزار نیست، و مطمئن است کیفیت لبخندهایی که ساخته از زخمهایی که زده بیشتر است ...
۴۰.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.