گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

🍒🌱گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم، هرچه آه، انگار آرامم نکرد

روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

بی تو خشکیدند پاهایم، کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایه ی دیوار آرامم نکرد

خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

سوختم آنگونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمالِ تب بُر نم دار آرامم نکرد

ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد 🌱🍒

#نجمه_زارع‌
دیدگاه ها (۲)

🍒🌱در هیاهوی صدایت گم شده اماز خویش بیخود در شهر چشمان تو گم ...

🍒🌱دفتـر شـ؏ـرم راڪه میڪَشایم...مُشتی از تـو بیرون میریزد...ه...

🍒🌱در گوش شهریورچیزی بگو !حرفی شبیه دوستت دارمتا روی تابستان ...

🍒آنقَدَر دیر آمدے،تاعاقبت پاییز شدکاسه‌ے صبرم از این دیر آمد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط