امروز یه خورده جلف بازی کردمولی فقط یه شرط بندی بود

امروز یه خورده جلف بازی کردم،😂😂🤭🤭🤭ولی فقط یه شرط بندی بود
داستان از این قرار شد که منو چندتا بچه ها همینطور که تو بازار می‌گشتیم یکی از بچه ها دوتا دختره رو نشون دادن که پسر عجب جیگری هستن خدایی،😂😂😂😁😁منم از دهنم پرید گفتم میخوای مخ شو بزنم بچه ها گفتن اگه بزنی ماه یک ماه هردو وعده مهمون ما باشی خلاصه ممد تون قبول کرد دنبال دخترا راه افتاد،😂😂😂😂🤭🤭🤭🤭نزدیک به دو ساعت توله سگ ها منو دنبال خودشون کشوندن ،😂😂😂😂
آخرش قاطی کردم رفتم جلوشو گرفتم گفتم من ازت خوشم اومده مرض دارید
منو این همه راه کشوندید،😁😁😂😂🤭🤭🤭اصلا فکر نمی‌کردم دخترا این حرف رو بزنند دختره برگشت میگه خودت مرض داری که ما مجبور شدیم این همه راه توشهر بگردیم تا تو بیای حرف تو بزنی،😁😁😁😂😂🤦🤦🤦🤦🤦
خلاصه شماره داد ،😋😋😋🤤🤤🤤
ماهم رل زدیم و هم شرط رو بردیم،😋😋🤤🤤🤤🤭🤭🤭همه بگید مبارکت باشه...البته موقت هست 🤗🤗🤭🤭🤭جای دخترای حاجی رو نمی‌زارم کسی بگیره،🌹🌹🌹🤗🤗🤗🤗
دیدگاه ها (۵)

بعضی از خواب دیدن ها نشونه ای برا آدمه...من چند ماه پیش یعنی...

تقدیم به رفیق مهر ماهیه عزیزم،🌹🥹

رمان بغلی من پارت ۶۴دیانا: اوه اوه این چرا درو باز کرد ارسلا...

دکتره نازممممم☆اسم سریال: تیم تروما♡راستی بچه ها گفتم بگم که...

ویو کاترین به در تقه ای زدم و رفتم تو که با اقای جیون رو به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط