پسران هدفمند
فصل دوم پارت سیزدهم🥺💜
با این ویدیو ببینید تا راحت تصور کنید این پارت رو وای خیلی باحاله دلم نیومد ازش پارت ننویسم😂😂
از زبان نامجون:
۴ روز گذشته و کسی ن بهمون سری زده و نه یزی بهمون گفته و من خوشحالم ک دوستهامو دارم و داریم درباره ی خاطرات باحال گذشتمون حرف میزنیم...
من رو به جمع گفتم:یادتونه ۵ سال پیش من با دست پا چلفتی بودنم چقدر اذیتون کردم...
تهیونگ و جین همزمان گفتن:آره یادمونه چرا یادمون بره.
و خندیدن اعضاا صداشون بلند شده بود..
فلش بک به ۵ سال پیش:
تهیونگ رو به خبرنگار:
این رپ مانستر ما همیشه خرابکاری میکنه..
خبرنگار:چیکارا کرده مگ؟
تهیونگ: امیدوارم امروز چیزیش نشه و به کسی صدمه یی نزنه.
خبرنگار:پس نگران رپ مانستری؟.
تهیونگ با مستطیلی خندید: ن نگران خودمم ک چیزیم نشه.
خبرنگار با خنده گفت: تو چجور دوستی هستی؟
تهیونگ با خنده گفت:نه شوخی کردم واقعا امیدوارم چیزیش نشهه.
خبرنگار به طرف نامجون نشسته رفت و گفت: رپ مانستر دفاعی برای خودت داری؟
نامجون پشیمان سربه زیر گفت.
جین با عصبانیت گفت:من واقعا امیدوارم دیگ چیزیو خراب نکنه.
خبرنگار با خنده:چقدر امروز همه از دستت شاکین.
جین ادامه داد:من امروز تو استیج از شانس بدم نزدیک رپمون بودم هم انگشت منو و خودشو به چوخ داد.
دستشو نشان خبرنگار داد دستش یکمی باد کرده بودو البته پسمانشم کرده بود درست مثل دست نامجون و گفت:هی چپ و راست میزد تو دست من بدبخت.
خبرنگار خندیدو گفت:چرا اینکار رو کردی بچه؟
نامجون خندید و گفت:من از هیونگ میخوام یکم بزرگوار باشه.
بعد خبرنگار خندید و نامجون گفت:بقیه ی اعضا درباره م چی گفتن؟شنیدم تهیونگم یک چیزیی گفت.
خبرنگار خندید و گفت:داشت میگفت یکم مراقب خودت و بقیه باش لطفا.
پایان فلش بک:
با تمام شدن حرفهام شلیک خنده ی اعضا بلند شد و شوگا در حالیکه سعی میکرد خنده شو کنترل کنه گفت:راست میگن تو واقعا خرابکاری...
نامجونم با خنده گفت:دست من نیست ک اینجوریم...
همه ی اعضا دلشون گرفته بودن هی میخندیدن ...
نگاهشون کردم و آهی تو دلم کشیدم و گفتم ایکاش همیشه انقدر شاد باشن و بخندن خدا این شادیو از دوستهام نگیره..
نظر بدین🥺💜
این پارتو دوست داشتین؟
دقیقا مثل ویدیو نوشتم امیدوارم لذت برده باشین😘😍
با این ویدیو ببینید تا راحت تصور کنید این پارت رو وای خیلی باحاله دلم نیومد ازش پارت ننویسم😂😂
از زبان نامجون:
۴ روز گذشته و کسی ن بهمون سری زده و نه یزی بهمون گفته و من خوشحالم ک دوستهامو دارم و داریم درباره ی خاطرات باحال گذشتمون حرف میزنیم...
من رو به جمع گفتم:یادتونه ۵ سال پیش من با دست پا چلفتی بودنم چقدر اذیتون کردم...
تهیونگ و جین همزمان گفتن:آره یادمونه چرا یادمون بره.
و خندیدن اعضاا صداشون بلند شده بود..
فلش بک به ۵ سال پیش:
تهیونگ رو به خبرنگار:
این رپ مانستر ما همیشه خرابکاری میکنه..
خبرنگار:چیکارا کرده مگ؟
تهیونگ: امیدوارم امروز چیزیش نشه و به کسی صدمه یی نزنه.
خبرنگار:پس نگران رپ مانستری؟.
تهیونگ با مستطیلی خندید: ن نگران خودمم ک چیزیم نشه.
خبرنگار با خنده گفت: تو چجور دوستی هستی؟
تهیونگ با خنده گفت:نه شوخی کردم واقعا امیدوارم چیزیش نشهه.
خبرنگار به طرف نامجون نشسته رفت و گفت: رپ مانستر دفاعی برای خودت داری؟
نامجون پشیمان سربه زیر گفت.
جین با عصبانیت گفت:من واقعا امیدوارم دیگ چیزیو خراب نکنه.
خبرنگار با خنده:چقدر امروز همه از دستت شاکین.
جین ادامه داد:من امروز تو استیج از شانس بدم نزدیک رپمون بودم هم انگشت منو و خودشو به چوخ داد.
دستشو نشان خبرنگار داد دستش یکمی باد کرده بودو البته پسمانشم کرده بود درست مثل دست نامجون و گفت:هی چپ و راست میزد تو دست من بدبخت.
خبرنگار خندیدو گفت:چرا اینکار رو کردی بچه؟
نامجون خندید و گفت:من از هیونگ میخوام یکم بزرگوار باشه.
بعد خبرنگار خندید و نامجون گفت:بقیه ی اعضا درباره م چی گفتن؟شنیدم تهیونگم یک چیزیی گفت.
خبرنگار خندید و گفت:داشت میگفت یکم مراقب خودت و بقیه باش لطفا.
پایان فلش بک:
با تمام شدن حرفهام شلیک خنده ی اعضا بلند شد و شوگا در حالیکه سعی میکرد خنده شو کنترل کنه گفت:راست میگن تو واقعا خرابکاری...
نامجونم با خنده گفت:دست من نیست ک اینجوریم...
همه ی اعضا دلشون گرفته بودن هی میخندیدن ...
نگاهشون کردم و آهی تو دلم کشیدم و گفتم ایکاش همیشه انقدر شاد باشن و بخندن خدا این شادیو از دوستهام نگیره..
نظر بدین🥺💜
این پارتو دوست داشتین؟
دقیقا مثل ویدیو نوشتم امیدوارم لذت برده باشین😘😍
۵.۴k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.