افسوس که حالا او بوی پرتقال میداد و میان لباس نارنجی اش ب
افسوس که حالا او بوی پرتقال میداد و میان لباس نارنجی اش بلعیده شده بود و مرد مقابلش
در خاکستری کتش فرو رفته بود و رایحه اش ادکلنی تلخ بود!
و تا زمانی که لباسهایشان حکم تایین میکرد ، تلاشش برای نفس کشیدن میان آن تنگنا بی فایده بود.....
در خاکستری کتش فرو رفته بود و رایحه اش ادکلنی تلخ بود!
و تا زمانی که لباسهایشان حکم تایین میکرد ، تلاشش برای نفس کشیدن میان آن تنگنا بی فایده بود.....
۳۵۲
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.