نگرفتی خبــر از گمشده راهی گاهی
نگرفتی خبــر از گمشده راهی گاهی
که بپرسی کمی از حال تباهی گاهی
سال ها منتظـرم تا کـه برآورده کنی
آرزوهــای دلـــم را بــه نگاهی گاهی
دودِ اسپند غلیظی به تن کوچه زدم
که گـزندت نزند چشم سیاهی گاهی
از زمانی که سپردم به تو دل را صنما
نزدم زل به لب چهره ی ماهی گاهی
به رهت شکـوه بریزم کـه مکرر بزنی
سر بــه خلوتگه ناکـرده گناهی گاهی
تو همانی که بسنجی به ترازوی سخن
وزن احساس مــرا با پـرِ کاهی گاهی
صد صبا میوزد از زلف تو بانو عسلم
گذری کـن بــه دل سوخته آهی گاهی...
#عاشقانه
#خاصترین
که بپرسی کمی از حال تباهی گاهی
سال ها منتظـرم تا کـه برآورده کنی
آرزوهــای دلـــم را بــه نگاهی گاهی
دودِ اسپند غلیظی به تن کوچه زدم
که گـزندت نزند چشم سیاهی گاهی
از زمانی که سپردم به تو دل را صنما
نزدم زل به لب چهره ی ماهی گاهی
به رهت شکـوه بریزم کـه مکرر بزنی
سر بــه خلوتگه ناکـرده گناهی گاهی
تو همانی که بسنجی به ترازوی سخن
وزن احساس مــرا با پـرِ کاهی گاهی
صد صبا میوزد از زلف تو بانو عسلم
گذری کـن بــه دل سوخته آهی گاهی...
#عاشقانه
#خاصترین
۹.۴k
۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.