تا ابد میمانیم

«تا ابد میمانیم»

آنجایـی که به چشمان هم خیره شدیم
آنجایـی که دستانمان را به دست هم قفل کردیم
آنجـایی که بی قفه هم دیگـر را صدا زدیم
آنجایـی که تو عصبی میشدی و من نگاهت میکردم.
آنجـایی که زیر زبان حرف میزدم تا تو بفهمی از دستت ناراحتم
آنجایـی که برایم رز میخریدی و با بوسه هایت آرام میکردی.
تمـام راز هایی که بین من و تو هستند
آنجایـی کـه به فرزندانمان نگاه میکردی و با چشمانت تشکر میکردی.
آنجایی که باهم گفتیم کنار هم میمانیم
آخـر مـن ماندم و تــو
پای قولمان ماندیم!..
«تاابدمیمانیم»
ماندم
ماندی
و....
مـرحم شدیم؟!..
مرحم
بی کسی هایمان
دلواپسی هایمان
بیقراری هایمان
شادی هایمان
غصه هایمان
بی پولـی هایمان

زندگی ثابت نبود.
اما...
مـن و تــو
ماندیم کنـار هم🫂❤️‍🩹

(«هیچ کس مـرحم ابدی شما نیست!..
اِلاکـسی که...
با تمام مشکلات شماساخت!..
قدر همسرانتان را بدانید..
چـون تنها آنها عاشقانه دوستتان دارند»). ♡.



#دلنوشته
#قطعه_میمانیم_تا_ابد
#متن_کوتاه
#افسون_ذاکری
#کـپی_ممنوع
دیدگاه ها (۷۴)

«آینه» گذر زمان به من یاد داد. حرفامو تو آینه به خودم بگمحتی...

‌بی‌خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود ؟بر مزار مردگان خویش ...

«تکیه دادن» چه زیباست تمام وجودتبه معشوقت تکیه داده باشدوقتی...

همان جور که میخاستیم.. قدبلند مندقیقا جایی که دوست داشتیم. ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط