در معال درد عشق صبوری بود

در معالِ درد عشق صبوری بُوَد
ولی با من چرا حکایتِ سنگ و سبو کنی؟

















_کافه تهکوک #TK

















The disease of memories with you`
دیدگاه ها (۱۲۵)

خاطره بویِ مرگ میده.{اسلاید بعد تهکوکه} _کافه تهکوک #TK The ...

ته : بدونِ منم میتونی بخندی؟ کوک : سال هاست که بعد رفتنت با ...

و اگه تو برایِ من ساخته نشدی ما چرا عاشقِ هم شدیم؟؟ _کافه ت...

ته : پس دیگه هیچ وقت عاشق نشدی؟ کوک : نه..ته : چرا؟ کوک : .....

و امتحان او، نه فقط میدان جنگ، که در میدان صبر بود؛ صبری بر ...

امشب بکم دلگیره I've been searching for a trail to follow ag...

I was born under the triggerMy old man was a sinnerMy mum to...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط