بهمن جان به قلب زمستانم خوش آمدی

بهمن جان به قلبِ زمستانم خوش آمدی
به روزهای سفید و برفیِ تنهایی ام
به ساعت هایِ تاریکِ شبهایم.
به سردیِ دست هایم در تمام خیابان هایِ شهرم و قدم زدن های طولانی زیر فتیله های برفی؛
راستش میخواهم برایت بگویم
هرکجا که می نشینم و هر چشم هایی را که میبینم از فصل و سرمایت ؛
از سوز و برف ات می نالند.
میدانم قلب ات را دستت گرفته ای و با التماس نگاه میکنی که من همینم که باید باشم!
لطفا من را همین طور که هست دوست داشته باشید؛
من تورا جای تمام آنهایی که سردی و بی حوصلگی هایت را به آغوش نکشیدند و چشم روی مهربانی ات را بستند؛
قَدر ات را میدانم و دوستت خواهم داشت.
همه ی روزهای سفید ات فکر میکنم تو چقدر خوب به ما زندگی مان جلا بخشیدی.
تو همانی هستی که همیشه نشان میدهی و آدم تکلیف دل و زندگی اش را با خودش می داند.
بیخیالِ غر زدن های گاه و بی گاهِ مَردم.
من هنوز به رسمِ بچگی هایم شب ها برف را از پنجره ی اتاقم تماشا میکنم و صبح های زود به شوق راه رفتن روی سپیدیِ شهرم ؛
چشم هایم را محکم می بندم.
تو زیباترین ماهِ زمستانی ؛
و فصلِ تو یک رنگ تر و مهربان تر از هر فصلِ دیگری ست.


#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

نوشته بود :  چشم هایش، یعنی چشم های زنی که او را خوشبخت کرده...

•شاملو میگفت: آیدای کوچولوی من ◡‿◡تو را دوست دارمو این دوست ...

من نه به عنوان یک زن ، بلکه به عنوان یک انسان ، دلم می‌خواهد...

هیچ‌چیز همیشگی نیست،از اشکِ گرم گرفته تا شکرخندهاز عشق و جنو...

سلام به خدای مهربان⛄️سلام به دی ماه❄️سلام به شروع وتازگی⛄️سل...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط