فیک تهیونگ
فیک تهیونگ
پارت1
ویو ا.ت
درینگ درینگ درینگ درینگ درینگ(زنگ ساعت)
عی من......ترو......خانوادتو........
خدایااااااا اخه چراااا من امروز کلاس دارم به چه دلیلی به چه عنوانی اخهههه من چه به کلاس روزه جمعه ساعت 8 صب
ای خدا
این زنگم که خاموش نمیشه
بزار بیام بیرون
آخخخخخخخ
ای بابا باز افتادم زیر تختم ای بابا
بزور خودمو از زیر تخت در اوردم و رفتم دستشویی و کاراهایی رو کردم که اصلا به شما ربطی نداره:)
بعد از دشوری جلو ایینه اومدم و و موهایی که شبیه قول شده بودو شونه کردم و یک کرم ضد افتاب بعد یکم کرم پورد بعد ریمل و در اخر یک رژ نسکافه ای
عالیییی شدم
تو ایینه یه بوس برای خودم فرستادم و رفتم سمت کمدم یک تاپ مشکی با شلوار بگ مشکی پوشیدم و یک میرهن مردانه مشکی هم از روش پوشیدم کیفمو برداشتم و رفتم سمت در
_مامااااااان من رفتمممممم
+خوش اومدی
از خونه راه افتادمو رفتم کلاس بعد کلی ورور کردن معلم اومدم خونه
چه خبره از صب این ساختمون بغلی ماشین های باکلاس مشکی جلوش پارک کردن
به من چه؟
برو بابا
رفتم ایفون زدم و وارد خونه شدم
_هاییییی ماماییی
+باز تو جو گیر شدی از کلاس زبان اومدی!؟
_ول کن ؛غذا چی داریم من خیلی گشنمهههه
+برنج و مرغه
_فقط زودددi'm sooooo hangry(من خیلییی گشنمه)
+گگگ ایم سو هانگری ؛مرض ،زود درست میشه
هعییی
رفتم تو اتاقم و درو بستم لباسامو دراوردم و یک تاپ شلوارت ست مشکیم پوشیدم اصلاا من هرچی دارم مشکی مثلا کمدمو باز میکنی عشق میکنی از لباسایی مشکیی
خوب حالا بریم این شمنگو سیر کنیم
خاب تو یخچال چی هست...
اخخخخخ
_مامااان چرا میزنییی
+دارم میگم غذا حاضره در یخچالو تا کوچه بالایی باز کردی هیچی هم برنمیداری اخه چی از جون بربخت میخوای اخه؟؟
_اوففف گشنمه
+ظرفارو بچین منم غذا بکشم
_اوکی
بعد خورن غذا رفتم تو اتاقم که خروس بی محل و اسکل خانم یونا زنگ زد حیح
_بلههههه چیی میگی مزاحم
×مزاحم عمته فاقد ناموس
_خو چی میگی؟
× امروز بیا بریم پارک همیشگی اعتراض هم وارد نیس برو گمشو
_شرت کم
گوشمو انداختم رو تخت و خودمم پریدم سمت اشپزخونه پیش مامانم
_مامانیی مامان نازم
+باز چیه؟
_میشه با یونا برم بیرون؟
+اگه زود برگردی اره
_زود برمیگردم موچ بت بیبی♡
پارت1
ویو ا.ت
درینگ درینگ درینگ درینگ درینگ(زنگ ساعت)
عی من......ترو......خانوادتو........
خدایااااااا اخه چراااا من امروز کلاس دارم به چه دلیلی به چه عنوانی اخهههه من چه به کلاس روزه جمعه ساعت 8 صب
ای خدا
این زنگم که خاموش نمیشه
بزار بیام بیرون
آخخخخخخخ
ای بابا باز افتادم زیر تختم ای بابا
بزور خودمو از زیر تخت در اوردم و رفتم دستشویی و کاراهایی رو کردم که اصلا به شما ربطی نداره:)
بعد از دشوری جلو ایینه اومدم و و موهایی که شبیه قول شده بودو شونه کردم و یک کرم ضد افتاب بعد یکم کرم پورد بعد ریمل و در اخر یک رژ نسکافه ای
عالیییی شدم
تو ایینه یه بوس برای خودم فرستادم و رفتم سمت کمدم یک تاپ مشکی با شلوار بگ مشکی پوشیدم و یک میرهن مردانه مشکی هم از روش پوشیدم کیفمو برداشتم و رفتم سمت در
_مامااااااان من رفتمممممم
+خوش اومدی
از خونه راه افتادمو رفتم کلاس بعد کلی ورور کردن معلم اومدم خونه
چه خبره از صب این ساختمون بغلی ماشین های باکلاس مشکی جلوش پارک کردن
به من چه؟
برو بابا
رفتم ایفون زدم و وارد خونه شدم
_هاییییی ماماییی
+باز تو جو گیر شدی از کلاس زبان اومدی!؟
_ول کن ؛غذا چی داریم من خیلی گشنمهههه
+برنج و مرغه
_فقط زودددi'm sooooo hangry(من خیلییی گشنمه)
+گگگ ایم سو هانگری ؛مرض ،زود درست میشه
هعییی
رفتم تو اتاقم و درو بستم لباسامو دراوردم و یک تاپ شلوارت ست مشکیم پوشیدم اصلاا من هرچی دارم مشکی مثلا کمدمو باز میکنی عشق میکنی از لباسایی مشکیی
خوب حالا بریم این شمنگو سیر کنیم
خاب تو یخچال چی هست...
اخخخخخ
_مامااان چرا میزنییی
+دارم میگم غذا حاضره در یخچالو تا کوچه بالایی باز کردی هیچی هم برنمیداری اخه چی از جون بربخت میخوای اخه؟؟
_اوففف گشنمه
+ظرفارو بچین منم غذا بکشم
_اوکی
بعد خورن غذا رفتم تو اتاقم که خروس بی محل و اسکل خانم یونا زنگ زد حیح
_بلههههه چیی میگی مزاحم
×مزاحم عمته فاقد ناموس
_خو چی میگی؟
× امروز بیا بریم پارک همیشگی اعتراض هم وارد نیس برو گمشو
_شرت کم
گوشمو انداختم رو تخت و خودمم پریدم سمت اشپزخونه پیش مامانم
_مامانیی مامان نازم
+باز چیه؟
_میشه با یونا برم بیرون؟
+اگه زود برگردی اره
_زود برمیگردم موچ بت بیبی♡
۵.۶k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.