فُوت عمیقی میکنم...
فُوت عمیقی میکنم...
توی خونه مشترکی که کمتر بهش سر میزنیم
نه اینکه سر نزنیم ، سر میزنیم
محکم
دردآور
اما منتظر
برای اینکه
کسی گردگیری کنه
این خونه رو
من...
تو...
وقتی اینجا نیستیم
خب معلومه
ما هیجا نیستیم
اما با همه باهم نبودنامون
دوستت.دارم
با تمام واژه هایی كه در گلویم گیر كرده اند...
و تمام هیجانهای غمگینی كه به خاطر تو شعر می شوند
دوستت.دارم
خواستن تو جنینی است در من....
كه نه ( سقط ) می شود...
نه به ( دنیا ) می آید...❤️
توی خونه مشترکی که کمتر بهش سر میزنیم
نه اینکه سر نزنیم ، سر میزنیم
محکم
دردآور
اما منتظر
برای اینکه
کسی گردگیری کنه
این خونه رو
من...
تو...
وقتی اینجا نیستیم
خب معلومه
ما هیجا نیستیم
اما با همه باهم نبودنامون
دوستت.دارم
با تمام واژه هایی كه در گلویم گیر كرده اند...
و تمام هیجانهای غمگینی كه به خاطر تو شعر می شوند
دوستت.دارم
خواستن تو جنینی است در من....
كه نه ( سقط ) می شود...
نه به ( دنیا ) می آید...❤️
۴۵.۸k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳