عاشقانه های شبنم
بر مزارم بنویسید که بارانی بود !
زاده ی تیر ولی ابر زمستانی بود !
بنویسید که احوال دلش خوب نبود !
موج دریای دلش یکسره طوفانی بود !
شب تنهایی اش از اشک اگر ماه نداشت
آسمان دلش از درد چراغانی بود !
بر لبش خنده ولی در دل تنگش غصه
در نگاهش غم یک عمر پریشانی بود !
سهمش از شادی دنیا کمی بیش نبود
گریه هایش همه در پرده و پنهانی بود !
بنویسید که در زندگی کوتاهش
خسته از بار فراق و غم ویرانی بود !
گرچه در جاده ی عشق رها بود ولی
دل او در قفس حادثه زندانی بود !
اهل دل بود و همه جای وطن موطن او
افتخارش همه این بود که ایرانی بود !
شعر می گفت ولی ماهر و معروف نبود
شاعری بود که شعرش همه بارانی بود !
زاده ی تیر ولی ابر زمستانی بود !
بنویسید که احوال دلش خوب نبود !
موج دریای دلش یکسره طوفانی بود !
شب تنهایی اش از اشک اگر ماه نداشت
آسمان دلش از درد چراغانی بود !
بر لبش خنده ولی در دل تنگش غصه
در نگاهش غم یک عمر پریشانی بود !
سهمش از شادی دنیا کمی بیش نبود
گریه هایش همه در پرده و پنهانی بود !
بنویسید که در زندگی کوتاهش
خسته از بار فراق و غم ویرانی بود !
گرچه در جاده ی عشق رها بود ولی
دل او در قفس حادثه زندانی بود !
اهل دل بود و همه جای وطن موطن او
افتخارش همه این بود که ایرانی بود !
شعر می گفت ولی ماهر و معروف نبود
شاعری بود که شعرش همه بارانی بود !
۴.۱k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲