من تمام این سالها تورو تو خیالم داشتم چون دیدم هرچقدر که

من تمام این سالها تورو تو خیالم داشتم چون دیدم هرچقدر که از روی دلتنگی بهت نزدیک میشدم ،اصرارمیکردم وووو تو بعکس فکر میکردی قصد دشمنی دارم ،میخوام بگم
عزیزدلم حالا میبینی سالها گذشته وباوجود نبودنت به خیالت هم نتونستم خیانت کنم‌،نتونستم به نبودنت بی وفاباشم وبه پای دوست داشتنت موندم از همچین آدم بی عرضه ای بعیده بتونه اسیبی بکسی برسونه ،من هیچوقت نتونستم تواین سالهانشونه ای از محبت وعلاقه ببینم چون بهم گفتی چقدرازم متنفر وبیزاری ولی میدیدم چقدر برای اونیکه دلتنگشی بیقراری ،به جاهایی که باهاش خاطره داشتی میرفتی
چه خون و دلها که نمیخوردی ،باید بدونی همین احساسو منم بتو دارم ،البته که بیشتر وبیشتر ،تومیدونی من دوستت دارم وبراحتی میتونی هرکاری دلت میخواد بکنی اما من حتی نمیدونم منو یادت میاد یانه ازبسکه بهت نزدیک شدم وتو منو پس زدی وخواستی بفهمم سکوتت " رو
ایکاش من جای توبودم تا ببینی
چطوری به دیدارت میومدم ...