عشق

#عشق
برای تو می‌نویسم،
که عزیزتر از جان شدی و
لازم‌تر از نفس...
عزیزِ دور،
عزیزِ دست نیافته،
عزیزِ بوسیدنی،
عزیز قلبم،
برای تو می‌نویسم
که خواستم تو را در آغوش بکشم،
ولی دستانم کوتاه بود،
برای تو می‌نویسم
که بوسیدنت آرزو بود،
برای تو می‌نویسم که یک جهانی،
می‌نویسم برای تمامِ روزهایی
که قرار است نباشم...
باشد که بدانی و
بدانند که
تو را دوست می‌دارم...
بسیار،
بسیار...

جآنآن
دیدگاه ها (۱۱)

🌷:گفته بودی که چراخوب به پایان نرسید؟راستش زور من خسته به طو...

پناه بی‌کسی مادر......

🌸🍃🌸🍃عجب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم.....

حالِ خوب می خواهی ؟! یاد بگیر رویِ پایِ خودت بایستی ، به خود...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

اخرین دیدار به عنوان یک دوست …ساعت حدود ۲ بعد از ظهر بود ، ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط