نامه هایی که هیچ وقت به دستت نرسید

.................................................

.سلام دلبندم !
قبل از هر صحبتی به رسم قدیمی صورت ماهت رو می بوسم ... این بار از راه دور ...به یاد روزایی که کنارم بودی و با بوسیدنت جون تازه ای توی وجودم دمیده می شد.
حرف زدن با تو و برای تو نوشتن همیشه برام قشنگ ترین کار بوده . اصن فکر کردن به تو مجال انجام کار دیگه ای برام نمیزاره .راستش هر وقت به تو فکر میکنم حس می کنم همه کارای دیگه جز فکر کردن به تو مزاحمم هستند .دوست دارم یه گوشه دنج پیدا کنم و دور از دنیا و مزاحمتاش بشینم و فقط به تو فکر کنم .دوست ندارم حتی کسی از این که به تو فکر میکنم خبردار بشه .دوست دارم این دنیای قشنگ همیشه دو نفره بمونه . هر روز صبح سر ساعت مقرر طبق قرار همیشگیمون پنجره اتاقم رو باز میکنم و از راه دور عطر وجودتو نفس می کشم و ریه هام رو از عطر تو پر میکنم . هر شب هم سر ساعت قرار به همون نقطه از آسمون که مال من و توست نگاه میکنم و برات یه آرزوی قشنگ میکنم . و چی از این بهتر که من و تو آرزوی همدیگه هستیم و هر شب همدیگه رو برای هم ازخدا آرزو میکنیم ....
مهربونم زود برگرد و روزا و شبامون رو دوباره رنگ شادی بزن..
فدای تو و قشنگیات ....

م.ح ( کیمیاگر) آذر ماه 1401