داشتیم حرف میزدیم صدای اذان شنید دوید رفت سمت دسشویی و و

داشتیم حرف می‌زدیم صدای اذان شنید دوید رفت سمت دسشویی و وضو گرفت ؛ داد زد بیا نماز بخون توام .
خودشم شروع کرد.
دیدگاه ها (۱۱)

اره وقتمون خیلی کمه.😂💙

و این چنین

وقتی میگم برا اینکه لاغر شم دیگه چی بخورم ؟؟میخای لاغر شی دی...

ارشا اقدسی عزیز : هر چقدر بخام راجبش بگم کم گفتم .برین بخونی...

سناریو،،، شوگاعلامت آت+علامت شوگا. _وقتی با یه پسر دیگه حرف ...

رمان بغلی من پارت ۵۱دیانا: تو دلم خاک تو سری بهشون گفتم که ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط