فیک جونگکوک: تاته مائه
فیکجونگکوک: تاتهمائه
part⁶²
_شیش ماه بعد_ساعت ۸:۴۶ دقیقه شب_
از بیمارستان خارج شد
هوا بارونی شب سئول وارد ریه هاش کرد
به ابر های که در آسمان گرد امده بودن و با تماس رعدوبرق ایجاد میکردن نگاه کرد
با نگاه به آسمان ابری شب فکرش ناخودا گاه به سمت جئون کشیده شد
موبایلشو از کیفش بیرون آورد، قبل از اینکه بخواد شماره جئون را بگیرد اسمش توست چانیول شنیده شد
به طرفش برگشت
در چند قدیمیش ایستاده بود و با چهرهی پریشون بهش چشم دوخته بودن
با دیدنش چهرهی در همش نگران به طرفش رفت
نزدیکش شد و لحنی نگران ازش سوال پرسید
" چیشده؟ حالت خوبه؟چرا اینریختی؟ "a.t
چانیول: تو منو به این روز انداختی ا.ت
" چی؟ من؟ "a.t
چانیول: آره تو همش تقصیر توعه ا.ت
" ولی ... مگه من چیکار کردم؟ "a.t
چانیول: چیکار کردی؟ هع منو عاشق خودت کردی بعد به حال خودم ولم کردی رفتی بعد میپرسی چیکار کردی؟!
" من ... "a.t
چانیول: البته خب تقصیر تو هم نیست
" چی میگی چانیول؟ "a.t
چانیول: همش تقصیر اون جونگکوک عوضی که تو رو ازم گرفت ، اگه اون نبود الان منو تو توی این وضع نبودیم
" چانیول اینطوری که فکر میکنی نیست ، من ... "a.t
چانیول: همش تقصیر اون ...
دست های گرم دختر در دست های سرد خودش قفل کرد و با چشمان قرمزش به چشمان تیله ای دختر نگاه کرد
چانیول: بیا بریم ا.ت ، بیا تا نیومده منو تو رو از هم جدا کنه فرار کنیم بریم زندگی خودمون بسازیم دور از بقیه دور از هر کسی که مانع ما بشه
دست دختر بین انگشتان سردش قفل کرد و حرکت کرد
اما قبل از اینکه بخواد قدمی دیگر برداره دستش کشید و به عقب رفت
چانیول: چیکار میکنی ا.ت؟
" چانیول تو همه چیو اشتباه فهمیدی ... من عاشق جونگکوک ام همیشه بودم ، هستم و همیشه خواهم بود از دستش فرار نمیکنم اونو با کس دیگه ای هم عوض نمیکنم "a.t
چانیول: تو ... تو داری دروغ میگی، همش دروغه
" هیچ کدومش دروغ نیست ، توی قلب من فقط اسمش جونگکوکه "a.t
چانیول: نه ... نه نه نه ، اینا همش دروغه ، این چرن دیاتو اون عوضی بهت گفته بگی تو عاشقش نیستی
" من به زور کسی حرف نمیزنم چانیول ، اونم بهم نگفته که بگم ، اینا حرفای خودمه ، من عاشق جونگکوک ام ، حتی فرا تر از اینه که عاشقش باشم من دیونه ای عشق جونگکوک ام "a.t
چانیول: تو ... تو دوستش داری! (اشک توی چشماش جمع شده)
" بیشتر از هر چیزی که فکرشو بکنی "a.t
چانیول: ولی نمیتونی
" چی؟ "a.t
چانیول:من تو رو با کسی شریک نمیشم
part⁶²
_شیش ماه بعد_ساعت ۸:۴۶ دقیقه شب_
از بیمارستان خارج شد
هوا بارونی شب سئول وارد ریه هاش کرد
به ابر های که در آسمان گرد امده بودن و با تماس رعدوبرق ایجاد میکردن نگاه کرد
با نگاه به آسمان ابری شب فکرش ناخودا گاه به سمت جئون کشیده شد
موبایلشو از کیفش بیرون آورد، قبل از اینکه بخواد شماره جئون را بگیرد اسمش توست چانیول شنیده شد
به طرفش برگشت
در چند قدیمیش ایستاده بود و با چهرهی پریشون بهش چشم دوخته بودن
با دیدنش چهرهی در همش نگران به طرفش رفت
نزدیکش شد و لحنی نگران ازش سوال پرسید
" چیشده؟ حالت خوبه؟چرا اینریختی؟ "a.t
چانیول: تو منو به این روز انداختی ا.ت
" چی؟ من؟ "a.t
چانیول: آره تو همش تقصیر توعه ا.ت
" ولی ... مگه من چیکار کردم؟ "a.t
چانیول: چیکار کردی؟ هع منو عاشق خودت کردی بعد به حال خودم ولم کردی رفتی بعد میپرسی چیکار کردی؟!
" من ... "a.t
چانیول: البته خب تقصیر تو هم نیست
" چی میگی چانیول؟ "a.t
چانیول: همش تقصیر اون جونگکوک عوضی که تو رو ازم گرفت ، اگه اون نبود الان منو تو توی این وضع نبودیم
" چانیول اینطوری که فکر میکنی نیست ، من ... "a.t
چانیول: همش تقصیر اون ...
دست های گرم دختر در دست های سرد خودش قفل کرد و با چشمان قرمزش به چشمان تیله ای دختر نگاه کرد
چانیول: بیا بریم ا.ت ، بیا تا نیومده منو تو رو از هم جدا کنه فرار کنیم بریم زندگی خودمون بسازیم دور از بقیه دور از هر کسی که مانع ما بشه
دست دختر بین انگشتان سردش قفل کرد و حرکت کرد
اما قبل از اینکه بخواد قدمی دیگر برداره دستش کشید و به عقب رفت
چانیول: چیکار میکنی ا.ت؟
" چانیول تو همه چیو اشتباه فهمیدی ... من عاشق جونگکوک ام همیشه بودم ، هستم و همیشه خواهم بود از دستش فرار نمیکنم اونو با کس دیگه ای هم عوض نمیکنم "a.t
چانیول: تو ... تو داری دروغ میگی، همش دروغه
" هیچ کدومش دروغ نیست ، توی قلب من فقط اسمش جونگکوکه "a.t
چانیول: نه ... نه نه نه ، اینا همش دروغه ، این چرن دیاتو اون عوضی بهت گفته بگی تو عاشقش نیستی
" من به زور کسی حرف نمیزنم چانیول ، اونم بهم نگفته که بگم ، اینا حرفای خودمه ، من عاشق جونگکوک ام ، حتی فرا تر از اینه که عاشقش باشم من دیونه ای عشق جونگکوک ام "a.t
چانیول: تو ... تو دوستش داری! (اشک توی چشماش جمع شده)
" بیشتر از هر چیزی که فکرشو بکنی "a.t
چانیول: ولی نمیتونی
" چی؟ "a.t
چانیول:من تو رو با کسی شریک نمیشم
۱۳.۹k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.