بتر زآنم که خواهی گفتن آنی

بتر زآنم که خواهی گفتن ، آنی
که دانم ، عیب من چون من ندانی
سعدی جان
من آنم که خود می دانم
يکى از بزرگان را در مجلسى ، بسيار ستودند و در وصف
نيکيهاى او زياده روى کردند . او سر برداشت و گفت :
(( من آنم که خود مى دانم ))
( خودم را مى شناسم ، ديگران از عيوب من بى خبرند )
شخصم به چشم عالميان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پيش
طاووس را به نقش و نگارى که هست خلق
تحسين کنند و او خجل از پاى زشت خويش
سعدی جان
دیدگاه ها (۰)

محکوم به گمراهی

چو پرخاش بینی تحمّل بیارکه سهلی ببندد درِ کارزاربه شیرین‌ زب...

پیامبر اکرم صلوات الله عليها ؛بیاید بر مردم زمانی که علماء ر...

به نزدیک من شبرو راهزنبه از فاسق پارسا پیرهنسعدی جان گنهکار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط