همه چیز از چشمانش شروع شد

همه چیز از چشمانش شروع شد
از زمانی که مرد به چشمان پسر نگاه کرد
یک نگاه ساده اما این نگاه براش فرق داشت و بعد تنها کار پسر نوشتن از چشمانی شد که با یک‌ نگاه زندگی پسر را تغییر داد
آن مرد با کتاب در دستش، و کت کرمی رنگ خیره کننده‌اش در گوشه‌ای از کافه‌ی همیشگیش کسی شد که پسر میتوانست تا آخر عمرش از زیبایی هایش بنویسد.
دیدگاه ها (۱)

در لا به لای خاطراتمون چیزی فراموش شده؛تو فراموش کردی که چطو...

برایت آرزو دارم…!که شاید یاد من باشی

من نمیتونم بهت قول بدم کنار من بی درد ترین آدم روی زمین میشی...

شاید فکر کنی من ترکت کردم اما من توی آخرین دیدارمون قلبمو تو...

دیدار دوباره.. [END]

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط