خب اوکی غضیه از این قراره تابستون ما رفته بودیم عروسی...

خب اوکی غضیه از این قراره تابستون ما رفته بودیم عروسی... تو عروسی بنده رو یک پسر جذاب کراش زدم... و خلاصه پسره هم رو من کراش زده... بعد هی نزدیکم میشد وسط رقص مامانم گفت که حلما این پسره میخواد باهات برقصه برو باهاش برقص... منم از خدا خواسته 😭🎀🤌🏻😌 بعد پسره مست هم بود... حالا از کجا فهمیدم مست بود ... او اونجایی که هی به صورتم نزدیک میشد بوی دهنش بو شراب میداد.... خلاصه باهاش رقصیدم.. پسره هم تقریبا بهش میخورد ۲۳ ساله باشه... بعد پسره هی دست به چیزش میزد..... خدایا...
وسط رقصیدن باهاش دستاشو دراز کرد منم دستامو گذاشتم تو دستش باهاش رقصیدم... بعد هی در گوشم میگفت میتونم تورو مال خودم کنم؟؟ 😭😭🤌🏻🤌🏻
پسره قشنگ تایپ من بودددد اصن اوف...
بعد من تو عروسی جد و اباد پسره رو دراوردم... زن نداشت با خواهرش و بچه ی خواهرش اومده بود... درظمن خود پسره هم گفت این بچه ی خواهرمه...

اخر شب که شد پسره به حالت عادی برگشت بعد با خنده از هم خداحافظی کردیم رفتیم خونه کپیدیم...
پسر عمم میگفت خب شماره میگرفتی ازش😂😂😭😭🤌🏻🤌🏻
اخه من وسط رقص شماره حالیمههه؟؟؟


فشار نقولید.... با تشکر.. 😂