استوری عاشقانه لحظه ها
اگه چشمات منو میخواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
#معین
نیستی و تنهایی مرا باور نمی کنی
من آفتابی ترین روز جهان را
در مخمل نگاهت مزه مزه کرده بودم
تو دور تر میشوی هر روز
و برای آنچه که مرا به جنون میکشاند
آهی نمیکشی.
من، بی تو به رقصِ پایان رسیده ام
همچون وال تنهایی
که اسیر است در تُنگِ تنهایی...
.
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسممو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
#معین
نیستی و تنهایی مرا باور نمی کنی
من آفتابی ترین روز جهان را
در مخمل نگاهت مزه مزه کرده بودم
تو دور تر میشوی هر روز
و برای آنچه که مرا به جنون میکشاند
آهی نمیکشی.
من، بی تو به رقصِ پایان رسیده ام
همچون وال تنهایی
که اسیر است در تُنگِ تنهایی...
.
۲.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.