عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم
به خدایی که مرا یادِ تو می اندازد...
لب گشایم بهسخن قافیه دل میبازد
باتو جاریست بهجان قلمم جوهرعشق
که به توصیف کسی جز تو نمی پردازد
نیست مقبولت اگر، بر قلمم خُرده مگیر
که به این خطخطیِ ساده چرا مینازد؟
دست من نیست اگر توسن اندیشهی تو
گاه و بی گاه به دشت غزلم می تازد
منهمان ساقهی نورستهی تُردم که فقط...
خاک گلدان تو با ریشهی من می سازد
تا خدا قد بکشد قامت این ساقه اگر...
سایه بر روی کسی جز تو نمی اندازد
لب گشایم بهسخن قافیه دل میبازد
باتو جاریست بهجان قلمم جوهرعشق
که به توصیف کسی جز تو نمی پردازد
نیست مقبولت اگر، بر قلمم خُرده مگیر
که به این خطخطیِ ساده چرا مینازد؟
دست من نیست اگر توسن اندیشهی تو
گاه و بی گاه به دشت غزلم می تازد
منهمان ساقهی نورستهی تُردم که فقط...
خاک گلدان تو با ریشهی من می سازد
تا خدا قد بکشد قامت این ساقه اگر...
سایه بر روی کسی جز تو نمی اندازد
۸.۶k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲